جدول جو
جدول جو

معنی په کو - جستجوی لغت در جدول جو

په کو
پایین کوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(پَ لَ / لِ)
پله کوب. نیم کوب. پیله کوب.
- پله کوپ کردن،نیم کوب کردن. نیم کوفته کردن. کبیده کردن. جشن. بلغور کردن
لغت نامه دهخدا
(تَپْ پَ یَ)
دهی از بخش روانسر شهرستان سنندج است که در هفده هزارگزی جنوب روانسر ویکهزار گزی باختر راه اتومبیل رو کرمانشاه به روانسر، واقع است. جلگه ای سردسیر است و 137 تن سکنه دارد. آب آن از سراب روانسر. محصول آنجا غلات و حبوبات و برنج و صیفی است و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5)
لغت نامه دهخدا
تصویری از پله کو
تصویر پله کو
نیم کوب پیله کوب
فرهنگ لغت هوشیار
پشت گردن، ردپا، بر جای ماندن ردپا بر زمین، بازگشت از مسیر رفته، قسمت چریده شده ی مرتع، بازگشت از مسیر رفته، پشت، بخش پشتی آغل گاو، دنباله چیزی را گرفتن، پی جویی، نشان پا
فرهنگ گویش مازندرانی
از انواع اهرم چوبی که زیر کوله ی هیزم قرار دهند تا حمل آن
فرهنگ گویش مازندرانی
پشت گردن، بازگشت
فرهنگ گویش مازندرانی
آخرین برداشت از مزرعه، رودخانه و غیره، جستجو برای یافتن
فرهنگ گویش مازندرانی
برخورد ناگهانی پا به اشیا
فرهنگ گویش مازندرانی
شاخ زدن جانوران به یکدیگر، حمله ی جانوران شاخ دار به یکدیگر
فرهنگ گویش مازندرانی
دشنامی است به معنای دوبین و لوچ
فرهنگ گویش مازندرانی